ارادتمندان استاد شجاعی(نون .شین)



اى درویش! اگر شبى سرت درد بگیرد آن درد را به سر و چشم خدمت کن که دردِ سرى، که او دهد سَرسرى نبُوَد . وگفت: اگر به تقدیر، تو را بلایی دادم مرا شکر کن . به آن مصیبت منگر ، به آن نگر که ،آن روز که ارزاق قسمت مى کردم تو در یادِ ما بودى. وگفت:پرده دو است، یکى برداشته ام و هرگز مبادا که فروگذارم، و یکى فروگذاشته ام و هرگز مبادا که بردارم. سرو جانم فدای آنکه که، "هو" گفته و گوى طرب در میدان طلب انداخته، تیغ قهر از نیام رجولیّت آهخته ، با دوست از میان جان ساخته، بر نطع عشق مهره دل بباخته، شستِ طلب در دریاى دولت انداخته، خان ومان بشریّت به جملگى برانداخته و از همه به "ه ی چ "پرداخته. درویش را نه بر پشت بارى، نه با کس شمارى، نه بر دل بازارى و نه در سینه آزارى، نه با هیچ مخلوق کارى فهو مجرّد باللهّ ، والخلف عند الله. ای رفیق در این را ه ،جگر سوخته می خواهند و دلِ با درد، قدم با صدق و جان با عشق و جمعیت بی تفرقه و. اگر چنین نقدی داری، کار کارِ توست و روز نوروزت آری اول بلایی که به تو روی آورد بلای هستیِ توست، این هستی را جمع کن و به دست سلطان توحید بازده که طالبِ پراکنده و متفرق را به جز توحید جمع نکند. که فرمود: التّوحید افراد القدم عن الحدث. توحید صرّافى کردن است نفایه حدث بینداختن، و سره قدم برداشتن. آن یکى گفت: توحید و موحّد و واحد، این ثالث ثلاثه بود. همه عالم دربند آن اند تا یکى بدهند و دو بستانند، امّا اهل هیچستان دربند آن اند که همه بدهند و یکى بستانند و آن هم ه ی چ.


هو

الا ای آنکه هستی در پی آزار درویشان
کنی پیوسته از حقد و حسد انکار درویشان
نفوری روز و شب از صحبت اینقوم بیسامان
همی همّت کنی تا طی کنی طومار درویشان
مباش ایمن ازین خصلت خدا را ای ستم پیشه
که هستی بیخبر از شحنه قهار درویشان
اگر تا در دم آخر بنیران حسد سوزی
که چون با رونق است اینسان شعار و کار درویشان
بگویم نکته از من شنو ای ابله نادان
که واقف گردی ازاین نکته از کردار درویشان
از ایشان نیست این دولت که بیخویشند و بی آلت
بود از جانب حق گرمی بازار درویشان
بکوی معرفت گر یک قدم برداری ای زاهد
بکلی جان و دل خواهی نمود ایثار درویشان
بگار معارف گر بصدق دل شوی طالب
مشام جانت آگه گردد از گار درویشان
بیا یکشب ببزم ما و بنگر ذکر و فکر ما
که تا دل را منوّر سازی از اذکار درویشان
گر از گار وصل نازنینان نیستت روزی
برو باری بشو خار سر دیوار درویشان
شوی واقف ز درد خویشتن گز زی طبیب آئی
بدانی کز چه هستی خسته و بیمار درویشان
زدرویش این نصیحت گوش کن گرعافیت خواهی
مگر یابی ز راه معرفت آثار درویشان

نون. شین (شجاعی) شاعر و عارف معاصر مروّج طریقهء سلوکی بر پایهء تَرک است. (مطالب ایشان بیشتر به نام هیچ همدانی منتشر می شود)

که از نگاهی بسیار بالاتر به عرفان عامیانه ی امروزمی نگرد و همین بینش متعالی و نو بسیاری از حقیقت جویان واقعی را به ایشان متمایل کرده است.

چنانکه در آثار منثور و منظومشان اشاراتی به تروک دارد.

رهرو حقّ بر سَرش دارد کلاه چار تَرک

تَرکِ دنیا، تَرکِ عُقبی، تَرکِ مولا ، تَرکِ تَرک

این توصیه را همیشه به همرا هان دارند:

همچنان قاعدهء "تَرک" را روشمندترین قاعده و مؤثرترین سیر و سلوک میدانم

هر ترکی را حاصل کشفیست تا ترکی دیگر، تا رسی به ترک حجاب عشق و .

مثنوی هیچستان و مجموعه اشارات و عبارات و از آثار ایشان است
باتو گویم راز و رمز معنوی

در سخن های به ظاهر مثنوی

بشنو از من گویمت تا، چیست حق

در ،درونت نوری از شمسیت حق

ذره ذره ذکر حق را یاد کن

خویش را از بندها آزاد کن

ذکرحق را گر بگویی بی شمار

وحدت اندر کثرتش بینی ، قرار

چون ببینی آن یکی را در همه

فارغی از قیل و قال و همهمه

.

سبکِ نوشتار ایشان همچون عرفای گذشته همراه با پند اندرز شیوا و حلاوت مخصوصی ست و سماع را به شیوه ای بدیع در انوار الابرار بیان کرده اند،
نوای عندلیب الست برای مرغان ازل خوش باشد
سماع را مباح گفته اند بر عاشق،
و حرام برعامی.
طالب سماع چون ازصدای شهوت بَری و ازصفای عبادت قوی باشد سمیع حاضری می شودکه در حق از حق برحق و باحق باشد.
کلید گنج حقیقت سماع است،
برخی به مقام شنوند
و برخی بر حال
برخی بر مکاشفه
برخی بر مشاهده
یکی در عتاب و یکی درمآب ویکی در وصال ویکی در جمال.




تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Music AminTanha قیمت گوشی سامسونگ a7 فروشگاه اینترنتی امیر حافظ (معجزه زیبایی اصل) سینگان خدمات اینیستاگرام فناوری اطلاعات و ارتباطات خودنویس it-sitedesign به سایت آسان تجارت خوش آمدید ممتد بلاگ